سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چاپ انواع تیشرت

برای پیچیده ترین قهرمانان انیمیشن، به ژاپن نگاه کنید

در زمانی که بحث‌های گسترده بر سر به تصویر کشیدن زنان در فیلم وجود دارد، انیماتورهای برتر ژاپنی مدت‌هاست قهرمان‌های زن را خلق می‌کنند که لایه لایه‌تر و پیچیده‌تر از بسیاری از همتایان آمریکایی خود هستند. آنها عیب ها و ضعف ها و خلق و خوی و همچنین نقاط قوت و استعداد دارند. آنها دارایی یا حق امتیاز نیستند. آنها شخصیت هایی هستند که فیلمسازان به آنها اعتقاد دارند.

 

سوزو در «Belle» (2021) ساخته مامورو هوسودا، مانند بسیاری از نوجوانان، زندگی آنلاینی دارد که زندگی روزمره او را تحت الشعاع قرار می‌دهد: شخصیت جایگزین او، شخصیت اصلی، سردسته‌زنان پاپ حاکم دنیای سایبری U است. در زندگی واقعی، سوزو یک دانش‌آموز دبیرستانی درون‌گرا در یک شهر مگس خوار - حتی بهترین دوستش هم او را "یک بامکل روستایی" می‌خواند. اما او هنوز هم شنوندگان پیچیده ای را جذب می کند، زیرا موسیقی او نشان دهنده عشق و درد است که او تجربه کرده است، به ویژه پس از مرگ مادرش که غرق شد و کودکی را از رودخانه سیلابی نجات داد.

 

سوزو دلتنگ اوست، اما از دست او هم عصبانی است که خودش را برای "بچه ای که حتی اسمش را نمی دانست" فدا کرده است. سوزو تا آنجا پیش رفت که هدایای موسیقی چشمگیر خود را رها کرد زیرا مادرش آنها را تشویق می کرد. قهرمانان آمریکایی ممکن است اشتیاق خود را برای یک پدر و مادر ناپدید شده ابراز کنند، اما نه احساسات عمیق و پیچیده این بازسازی «زیبایی و هیولا». قهرمان نسخه دیزنی وقتی می‌پذیرد که زندانی هیولا شود دلتنگ پدرش می‌شود، اما هرگز به مادرش اشاره نمی‌کند. یاسمین در «علاءالدین» هم چنین نیست.

 

هوسودا در یک تماس ویدیویی می‌گوید که معتقد است زمانی که هنرمندان دیزنی از بل زن جوانی مستقل‌تر، باهوش‌تر و معاصرتر از پیشینیانش ساختند، یک تغییر عمده در انیمیشن رخ داد. او یک زندگی هیجان‌انگیزتر از آنچه «شهر فقیر و استانی» او می‌توانست داشته باشد می‌خواست – آرزویی که سفید برفی یا سیندرلا هرگز ابراز نکرده بودند. هوسودا از طریق مترجمی می‌گوید: «وقتی به انیمیشن و بازیگران زن فکر می‌کنید، همیشه سراغ داستان‌های افسانه‌ای می‌روید. اما آنها واقعاً این الگو را شکستند: احساس بسیار جدیدی بود. به همین ترتیب، کاری که ما در «Belle» سعی کردیم انجام دهیم، ساختن یک شخصیت نیست، بلکه ساختن یک شخص است: کسی که جامعه‌ای را که در آن زندگی می‌کنیم منعکس کند.»

 

هیولایی که سوزو در U با آن روبرو می شود یک شاهزاده مسحور نیست، بلکه کی، یک نوجوان مورد آزار و اذیت است که برای محافظت از برادر کوچکترش در برابر پدر وحشی خود تلاش می کند. سوزو برای نجات پسران، تله‌های پر زرق و برق بل را کنار می‌گذارد و خودش را دختر دبیرستانی ساده‌ای که هست نشان می‌دهد. وقتی مثل خودش می خواند، پسری را که می خواهد به او کمک کند و قلب غمگینش را نیز لمس می کند.

 

 

 

از آنجایی که انیمیشن‌های ژاپنی توسط گروه‌های کوچک‌تر و با بودجه‌های کمتری نسبت به فیلم‌های اصلی آمریکایی ساخته می‌شوند، کارگردانان می‌توانند دیدگاه‌های شخصی بیشتری ارائه کنند. استودیوهای آمریکایی گروه داستانی را استخدام می کنند. هوسودا، هایائو میازاکی، ماکوتو شینکای و دیگر مؤلفان، خود فیلم‌های کامل را استوری‌نویسی می‌کنند. کار آنها در معرض گروهی از مخاطبان آزمایشی، تأییدیه های اجرایی یا کمیته های مشورتی قرار نمی گیرد.

 

شینکای در سال 2016 با «نام تو» رکوردهای باکس آفیس ژاپن را شکست. این فیلم به عنوان یک رام کام نوجوان مبادله بدن شروع می شود، اما به مدیتیشن در مورد آسیبی که بسیاری از ژاپنی ها پس از زلزله و سونامی سال 2011 هنوز از آن رنج می برند، تبدیل می شود.

 

میتسوها از زندگی خود در شهر روستایی ایتوموری خسته شده است. تاکی، دانشجوی توکیو، می‌خواهد معمار شود. یک روز صبح، آنها در بدن یکدیگر از خواب بیدار می شوند و مجبورند زندگی روزمره خود را طی کنند و نمی دانند کجا چیزی پیدا کنند یا کسی که هست.

 

همانطور که تعویض بدن تکرار می شود، آنها از طریق محیط اطراف خود در مورد یکدیگر یاد می گیرند و پیوندی برقرار می کنند که از فاصله فیزیکی و زمان فراتر می رود. میتسوها در جاذبه های پیچیده توکیو لذت می برد. تاکی ایتوموری را که از چشمان میتسوها می بیند ترسیم می کند، اما این او را به یک کشف بزرگ سوق می دهد: شهر سه سال قبل توسط یک شهاب سنگی ویران شد.

 

او که ناامید از هشدار دادن به میتسوها است، از طریق جادوی شینتویی به او می رسد. آنها برای مدت کوتاهی در گرگ و میش ملاقات می کنند، زمانی که مرزهای بین دنیاها در فرهنگ عامه ژاپنی نفوذپذیر می شود. مانند هر نوجوان بی دست و پا، آنها می خندند، نزاع می کنند، اشک می ریزند و عهد می بندند که دوباره با هم باشند، اما همچنین نقشه ای برای نجات مردم ایتوموری تدوین می کنند.

 

وقتی تاکی ناپدید می شود، میتسوها وارد عمل می شود. او مانند موانا یا پاپی در «ترول 2» شاهزاده خانمی نیست که در تلاش برای حفظ قلمرو خود باشد. او دختری ترسیده است که سعی می کند خانواده و دوستانش را از یک تهدید مرگبار نجات دهد. او از پدر سیاستمدار پر زرق و برق خود سرپیچی می کند و از هوش و اراده خود برای غلبه بر ترس و نجات جان صدها نفر استفاده می کند. اما هر دختر دبیرستانی توانمندی می‌تواند همان کاری را انجام دهد که میتسوها انجام می‌دهد: او برای نجات روز به ابرقدرت‌ها نیاز ندارد.

 

در نهایت، میتسوها همچنان شهر خود را از دست می دهد. شینکای در مصاحبه ای از طریق ایمیل می گوید: او به توکیو نقل مکان می کند. از زمان زلزله 2011، مردم ژاپن با ترس از ناپدید شدن شهرهای ما زندگی می کنند. اما حتی اگر این اتفاق بیفتد، حتی اگر مجبور باشیم به جای دیگری نقل مکان کنیم، به زندگی ادامه می دهیم. با شخص خاصی آشنا می شویم. این همان کاری است که می‌خواستم میتسوها انجام دهد، همان کسی که می‌خواستم او باشد.»